به قلم شما ، به مناسبت روز پدر
بهروز نبیزاده (مهاجر)
دمی دل با پدر دمساز کردم
سرود عاشقی را ساز کردم
قلم در دست من از شوق لرزید
سخن را این چنین آغاز کردم
نشاندم در خیالم روبرویم
سلامی از دلم ابراز کردم
کشیدم قامتش را شاخ شمشاد
ولی او را از آن ممتاز کردم
کشیدم دست او را پینه بسته
گرفتم دست او را ناز کردم
کشیدم چشمهایش را دو خورشید
پر از رمز و پر از اعجاز کردم
برای قلب پاک و باصفایش
دری از مهربانی باز کردم
سرودم این غزل را عاشقانه
پر از نغمه پر از آواز کردم
مهاجر از پدر مهری به دل داشت
مصور با دو سه الفاظ کردم
بهروز نبیزاده