غزلی تازه نوشتم غزل از جنس بهار
غزل از برگ گل تازه و خوشنقش و نگار
نقش هر مصرع آن نقشۀ احساس من است
میکنم هدیۀ خاک قدم حضرت یار
بیتهایش همه آکنده شده از گل یاس
گل نیلوفر و نرگس گل ختمی گل نار
کلماتش همه دُر است و عقیق یمنی
وزن و آهنگ خوشش میطلبد تار و سهتار
دل اگر عشق نورزد نَبُود لایق دوست
دلم افتاده به دام لب و گیسوی نگار
من مهاجر شدهام گشتهام آوارۀ دهر
خضر راهم تو بیا باش و به راهم تو بیار