مرور رده
طنز
بگذار و بگذر
هفتۀ پیش که هفتۀ مبارکمان بود، جهت شادباش کوریمان، ما را کلی اینور اونور دعوت کردند و خیلی خوش گذشت و حسابی کیفور شدیم. به نظر من این ایام، ایام باسعادتی است که همۀ ما کوران باید بیشتر قدر آن را بدانیم و از آن کمال بهره را ببریم. کم…
یک سوزن به خودمان
یک عمر باشرافت زیستیم و پایمان به دادگاه و پاسگاه باز نشد، اما این دوستان عزیز کاری کردند که بالاخره پای ما هم به این اماکن مقدس باز شد، البته قبول دارم در یک سال گذشته فقط آدمهای شریف راهی دادگاه پاسگاه شدهاند و ناشریفها در حال تذکر…
مجبورم، میفهمی؟ مجبور
خدایا! ما را بکش تا خلاص شویم از دست این بندگان روشننمایت! به سبیل مبارک قسم که ما میخواهیم دو روز آرام باشیم، اما نمیگذارند. حتماً شما هم ماجرای این دوست بزرگوار کلاس ششم را شنیدهاید. نه! اشتباه نکنید، منظورمان آن برادر کلاس ششمی…
از موتوری نخرید
چند روز پیش که در هفته باسعادت بهزیستی تشریف داشتیم، مثل هرسال از سازمان فخیمه تماس گرفتند و ما را برای حضور در جشنهای 2500سالهشان دعوت کردند. دعوتکننده برای اینکه حسابی ما را تشویق به رفتن کند، گفت: جناب موشکاف! در این مراسم، خود…
خرت از پل گذشت
وای که دلمان از دست برخی از این دوستان خون شد در این ایام خونبار! ما واقعاً استراتژی برخی از این دوستان روشندلنمای کوردل را درک نمیکنیم، البته منظورمان بعضیها است؛ به آنهایی که در دستۀ بعضیها جای نمیگیرند برنخورد لطفاً. دفعۀ پیش…
یک سوزن به خودمان
ماجرای استخدام بچههای نابینا هم داستانی است برای خودش. ما آخرش نفهمیدیم این عزیزان سنجشکننده چگونه مهارتها را میسنجند و چه تخصصهایی مدنظرشان است. جایی از دروازه رد نمیشوند؛ جای دیگر از سوراخ سوزن رد میشوند. در یک اداره آنچنان مته به…
قدر زر زرگر شناسد
شنیدیم بیل گیتس و دوستانش یک چیزی اختراع کردهاند به نام هوش مصنوعی که بسیار به آدمها در همهجا کمک میکند؛ ازجمله مسائل مربوط به نابینایان. راستش کلی از این موضوع ناراحت شدیم و حالمان گرفته شد؛ آخر تا کجا میخواهند قدر ما را ندانند.…
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی
گفته بودیم که ما بسیار آدم مهمی هستیم و در حوزه معلولیت هر خبری باشد به دنبال ما میفرستند. اکثراً ماشین و خدم و حشم هم برایمان فراهم میکنند؛ اما ما چون خاکی هستیم، قبول نمیکنیم. اخیراً با ما تماس گرفتند و گفتند: «آقای موشکاف، شما که…
خاطرات آقای موشکاف: خانه از پایبست ویران است
ما در چند ماه اخیر، بسیار انسان مهمی شدهایم؛ همهاش ما را به اینور و اونور فرا میخوانند و ما هم برای اینکه نگویند فلانی چقدر آدم غیرمردمیای است، به همۀ این دعوتها لبیک میگوییم و مثل زبلخان همهجا حاضر میشویم. خداوکیلی آنجا هم کم…
خاطرات آقای موشکاف
چاکر، خاکسار کممقدار، موشکاف هستیم. نه اینکه آدم دقیقی باشیم؛ این نام فامیلی این حقیر است. البته این فامیلی باعث شده کمی درجه دقتمان را بالا ببریم؛ اما از اولش اینطور نبود که موشکاف باشیم و بعد موشکاف بشویم؛ بلکه اول موشکاف…