مرور رده

سرویسهای نسل مانا

ردّ‌پای نابینایان در آثار ادبی

یکی از تلاش‌های رضا امیرخانی برای آمیختن اسطوره و زندگی شهری کتابی به نام قیدار است. او در این اثر از دل تهران دهه‌ پنجاه، قهرمانی می‌آفریند که هم سرمایه‌دار است و هم جوانمرد؛ مردی به نام قیدار که با ده‌ها کامیون و گاراژی پر از…

یک داستان در یک نگاه

کیمیاگرِ کویر  بادهای گرم یزد، خاک سرخ کویر را تا پشت پنجره‌های کاهگلی خانه لیلا می‌کشاند. دختر هفده‌ساله‌ای با چشمانی به رنگ طلای غروب و موهای آغشته به عطر گل‌های محمدی. جسور بود و بی‌پروا، و شور کشف حقیقت در رگ‌هایش جریان داشت. پدربزرگش…

کتاب‌خوان ، ایران صدا: رسانه صوتی نوین؛ از کتاب گویا تا آرشیو رادیو

درود بر اهل مطالعه در ادامه معرفی اپلیکیشن‌های ارائه کتاب، این ماه به سراغ معرفی اپلیکیشنی دیگر برای همراهان کتاب‌خوان آمده‌ایم. اپلیکیشن ایران صدا نه‌تنها برای دسترسی به کتاب‌های صوتی، بلکه در زمینه‌های متنوع دیگر نیز قابل استفاده است.…

اطلاعیه شرکت کیمیا هنر ماندگار

با برند «سوفیل» فعال در زمینه طراحی و تولید محصولات سرامیکی دست‌ساز و برگزاری‌تجربه‌های‌هنری - نوآورانه است. مأموریت ما این است که زیبایی و معنا، فراتر از جنبه‌های بصری قرار گیرد و هنر بتواند لمس شود؛ به همین دلیل، برای نخستین‌بار در…

یادداشت مهمان ، چشم اندازی به ورود صدمین سال خط بریل در ایران – قسمت پایانی

دکتر خزائلی در اواخر 1340 ، هفته اول آذر ماه را به عنوان هفته روشندل به ثبت رسانید اما با مخالفت‌های فراوان مواجه شد تا سر‌انجام به بوته فراموشی سپرده شد. در نهایت، روز جهانی نابینایان را که از طرف خارجی‌ها پیشنهاد شد را  قبول کردند و به…

نامه‌های بی‌نشانی، جهان آن سوی دستان تو بود

پدر… گاهی حس می‌کنم این حرف‌ها را هیچ‌وقت رودررو نخواهم گفت. شاید چون صدایم می‌لرزد، شاید چون نمی‌خواهم غمگین شوی. اما سال‌هاست که این کلمات در خاطر من می‌چرخند. امروز می‌خواهم روی کاغذ بیاورمشان، حتی اگر هیچ‌وقت به دستت نرسند.…

در مسیر شدن، رقص پروانه گِرد شعله شمع

اوایل تابستون توی یه تنگنای حسابی گیر کرده بودم. هم پول لازم داشتم و هم نمی‌خواستم توی خونه بمونم و بیکار باشم. می‌ترسیدم با تعطیل شدن تابستونی مرکز مشاوره‌مون و محدود شدن روابط اجتماعیم، توی تنهایی و بی‌کاری کم‌کم دیوونه بشم. به هزار…

نابینا و جامعه، خود شکوفایی

«مهم نیست چه‌قدر با سرعت حرکت می‌کنی، مهم این است که متوقف نشوی». این همان جمله‌ای بود که به نظرم رسید می‌تواند چکیده‌ تمام نکاتی باشد که در این بخش قصد دارم درباره‌ آن‌ها سخن بگویم. گاه ما انسان‌های امروزی تصور می‌کنیم تنها در…

ردپای نابینایان در آثار ادبی،گستره محبت، داستانی از عشق، امید و نابینایی

در پشت جلد کتاب گستره محبت، نوشته نسرین قدیری، بخشی از شعر زیبای حمید مصدق را می‌خوانیم: «آرزو می‌کردم دشتِ سرشار زِ سرسبزیِ رؤیاها را من گمان می‌کردم دوستی همچون سروی سرسبز چار فصلش همه آراستگیست من چه می‌دانستم…

زندگی، تاریخ گویای توان‌بخشی بخش دوم

همراهان عزیز! در شماره گذشته، با خانم مینو یثربی یکی از مدیران توان‌بخشی تهران آشنا شدیم و از هر دری سخن گفتیم. درباره این که چطور شد به کار کردن با افراد نابینا علاقه‌مند شد، در مسیرش با چه کسانی همراه شد، چگونه افراد نابینا را برای…